«الکساندر ان. تومپازیس» جایی نوشته:
دوست عزیز
اجازه بده پیش از هرچیز بابت این پند نامه عذرخواهی کنم
می دانم نصیحت کردن از نصیحت پذیرفتن آسان تر است
مطمئنم تاکنون بیش از حد کفایت نصیحت شنیده ای
اما حس میکنم حیف است ، غریب به پنجاه سال تجربه را به هدر دهم پس همراهیم را تاب آور …
من میدانم تو هنوز مطمئن نیستی که معمار ی کلا چیست
برآشفته نشو ! من هم مثل تو ام
البته تو ممکن است فکر کنی که تمام پاسخ ها را داری
برای شروع به خاطر داشته باش که کنفسیوس در گفتاری نغض میگوید :
” به دنبال پیشه ای بگرد که دوستش داری ، به این ترتیب مجبور نیستی برای حتی یک روز در زندگی ات کار سخت انجام دهی ”
توجه داشته باش او تنها میگوید پیشه و نه تخصص علاوه بر ان بدان که معمار بودن بسیار فراتر از داشتن یک تخصص است ، بلکه به راستی مشغله ایست که میباید جان و تنت را برای باقی عمر درگیر خود کند ، زیرا معماری در یک کلام خود زندگیست .
خواهی دید که معماری می تواند هم هیجان انگیز باشد و هم رضایت بخش
■ اما بدان اگر اینجا به دنبال ثروت هستی بهترین کاری که می توانی بکنی ، این است که قبل از آن که خیلی دیر شود بروی
■ معماری یک ماجراجویی شگفت انگیز به تمام معناست ، لحظاتی خواهی داشت پر از رضایت مندی و در عین حال نا امیدی ، هرگز نخواهی دانست هر روز زندگی تو را به کجا خواهد کشاند
■ در هر پروژه جدید از سرانجام آن مطمئن نخواهی بود تا زمانی که کار تمام شود و چه بسا حتی آن وقت هم مطمئن نباشی
■ بدان که معماری ، گرفتن میراث از کذشتگان و انتفال دادن زندگی و محیط بهتر به بعدی هاست . بهتر از آنچه که خود با آن آغاز کردیم
■ بدان معماری چنان گسترده است که پایانی ندارد . مشکل اصلی همین است ، اما زیبایی هم دارد . کافیست سخن گفتن از معماری را آغاز کنی ، خواهی دید که قادر خواهی بود سخن را به پایان بری ، در حالی که تقریبا از همه چیز گفته ای .
■ بدان معماری ترکیب هنر و فن است ، لویی باراگان جمله ای بسیار زیبا دارد : “هرگاه راه حل های فنی هم ارزش بسیاری برای حل یک مشکل وجود داشته باشند ، آن راه حلی که به مخاطب پیامی از زیبایی و احساس ارائه می کند ، معماریست .”
■ بدان در معماری باید بدانی که کی دست از کار بکشی ، درست مثل یک آرایشگر ، وگرنه …
■ باید یاد بگیری که متقاعد کنی ، زیرا معماری سراسر متقاعد کردن است . اما برای این باید بیاموزی که بر شرایط مختلف مسلط باشی تا مسیر خود را از کف ندهی .
■ بدان که فن آوری نمی تواند و نباید جایگزینی برای معماری باشد ، بلکه باید یک پشتیبان قدرتمند برای اندیشیدن خردمندانه و آفرینشگر باشد . مسایل فنی نباید تو را هراسان کنند ، وگرنه تو همواره از آنها بیمناکی و در این صورت آن ها از برآوردن خواسته هایت ناتوان خواهند بود .
■ گفته شده که مهندسان گونه ای از جانوران اند که بیشتر و بیشتر درباره کمتر و کمتر می دانند ، تا آنجا که همه چیز میدانند از هیچ . به خلاف ، معماران ، آن جانورانی هستند ، که کمتر و کمتر درباره بیشتر و بیشتر می دانند ، تا آنجا که هیچ چیز نمی دانند از همه چیز ، یا به سخن دیگر مهندسان متخصصی هستند درحالی که معماران همه چیز دان هستند .
■ و نیز بدان که معماری در باب کارگروهیست برای اینکه ایده هایت فهمیده شوند ، باید بر دیگران تکیه کنی ، درست آن سان که یک آهنگساز برای اجرای موسیقی اش به گروهش نیازمند است .
■ بدان که معماری یک بازی زیباست . برای این بازی هم به مقررات نیاز داری و هم به بازیکن . تو اگر بخواهی نظریه پرداز شوی ، باید مقررات را مطالعه کنی ، اما اگر می خواهی طراح شوی ، باید به تمرین بازی نیز بپردازی .
■ بدان در معماری نمی توان تنها آنچه دلخواهت است یا بدان علاقه مندی را انتخاب کنی ، بلکه باید با رویکردی همه جانبه به طرح برسی ، باید از همه اجزا الهام و نیرو بگیری ، اجزایی مثل : تاریخ و فرهنگ . ملاحظات اجتماعی . نماد پردازی . کارکرد . مکان . پایداری و انرژی . اقلیم . قوانین فیزیک . زمان ، هزینه و سود
■ بدان که باید با خود تمرین کنی که ذهنی آزاد داشته باشی تا بتوانی افکارت را منتقل کنی ، و باید دستی توانا داشته باشی تا بتوانی ارائه دهی .
■ بدان معماری سراسر در باب مسئولیت پذیری نیز هست . این وجه تمایزش با دیگز هنرهاست . و این بسیار عمیق تر از این حقیقت است که به تو اعتماد می شود که از سرمایه ای هنگفت بهترین بهره برداری را ببری و یا به خاطر اشتباهاتت به دادگاه خوانده شوی .
■ به خاطر داشته باش که در هر حرکتی به دنبال آن سرنخ طلایی و پنهان خلاقیت باشی و مراقب باش بعد از یافتن ، مجذوب طلسم زیبای آن نشوی .
■ قانون مدیریت اقتصادی راه ها را به خاطر داشته باش . بر اساس آن عمل کن و همیشه مستقیم ترین راه ها را برگزین . بزرگ تر ، پیچیده تر و پرهزینه تر لزوما به معنای بهتر بودن نیست ، اما اغلب موارد برعکس است .
■ درک کردن و حس کردن ویژگی ها و ارزش های خاص یک مکان را به خاطر داشته باش . حس این ویژگی ها را باید در عمق وجود خود داشته باشی و طراحی را از آنجا شروع کنی . چه این ویژگی ها طبیعی باشد چه ساخته دست بشر .
■ به خاطر داشته باش که جهانی فکر کنی تا مسئله را با تمامیت ان در دست بگیری اما بومی عمل کن تا بتوانی چیزی ارائه دهی که مناسب محیط اطرافش و مردمیست که برایش اهمیت قائلند .
■ بدان که حفره ها ، باز شو ها ، پر و خالی ها اجرای زبانی هستند که معماری از آنها ساخته شده است . آنها فقط اجزای دکوراسیون یا مد نیستند بلکه اجزایی هستند که بدون آنها معماری نمی تواند ووجود داشته باشد ، آنها را ابزار ببین و به عنوان ابزار از آنها استفاده کن ، همانطور که یک صنعتگر از ابزارش استفادهه میکند .
■ بدان که در معماری تناسبات و تعادل به اندازه کمیت پر اهمیت اند و چه بسا بیشتر . تعادل ، امریست مربوط به پیشرفت و رضایت ، اغلب تعادل است تعیین کننده خلقتی موفق یا ناموفق در طرح توست.
برگرفته از :
arch-ac.ir